۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

معمار استقلال تاجیکستان درگذشت

معمار استقلال تاجیکستان درگذشت
طاهر عبدالجبار در سال ۱۹۹۱ اولین طرح اعلامیه استقلال تاجیکستان را نوشت و به عنوان عضو پارلمان به شورای عالی معرفی شد
به گذارش بی بی سی :
صبح روز سه شنبه ۲۱ آوریل، طاهر عبدالجبار، رهبر جنبش مردمی "رستاخیز" و اولین نویسنده طرح اعلامیه استقلال تاجیکستان، در سن ۶۳ سالگی در اثر بیماری سرطان در زادگاهش ناحیه اشت، درگذشت.
آقای عبدالجبار در طی چند ماه اخیر از بیماری سرطان رنج می برد و تلاش های پزشکان برای نجات جان او چه در تاجیکستان و چه در ایران نتیجه ای نداد.
قرار است جسد وی در گورستانی در زادگاهش در شمال تاجیکستان به خاک سپرده شود.
طاهر عبدالجبار طی چند سال اخیر در دانشگاه بین المللی شهر دوشنبه درس می داد.
وی به عنوان کارشناس عمده اقتصادی مقالات زیادی در نشریه های تاجیکستان انتشار داده است.
بنیانگذار "رستاخیز"
ادامه ی آن

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه


نبشته ی :قاری عبدالحفیظ زاهد

نحوست ثور برافکار روشنفکران!
تدین وبیدینی یاباور وبی عقیده یی در طول تاریخ بشر،مانند خون وحیات-- دو پدیده لاینفک ولایتجزاودرجوار هم وجود داشته، جوامعی نیز وجود داشته اندکه به نحوی گرفتارآئین غیرآسمانی و خود ساخته بوده اند،اماهمین بیدینی به چنین اجتماعات یکنوع دین محسوب میشده وهم چو نیروی تسکین دهنده یی به پیروانش سود میبخشیده،در حال حاضر یوگا که هیچ نوع بنای قدسی ندارد،پیروانش،که به درد وترس هایی که از روزبازپسین

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

آمدآمد اوباما درراس اداره ی قصرسقید ولرزش اندام های سیاسی افغانستان !؟!


نبشته ی: مسجدنشین

بانوان گداوبی نوای افغانستان که زمانی مادران آبرومند فرزندانی بودند امروزبه به دست آوردن خیرات مقابل مسجدجامع رشیدیه دقیقه شماری می کنند.افغانستان :حداحافظت تاکه صاحب پیداکنی!!!
نبشته ی:مسجدنشین
پولیس فرهنگی گذارش می دهد :

آمدآمد اوباما درراس اداره ی قصرسقید ولرزش اندام های سیاسی افغانستان !؟!

درزیرگذارشگرگاهنامه ی شمس(آقای عبدالحی حیات) کوشیده مسایلی راازاینطرف وآن طرف درحدتوان جمع بندی نمایدهرچندمحیط اینجایی ازخودسانسوری وبی خبری اوضاع جهانی هنوزرهایی نیافته که تاب تحلیل چنین تفاسیرراداراباشدولی چه باید کرد ؟ هرچه هست رسانه ،رساننده است راهی که دیگران پیمودند ماناگزیر قدم های شان را تعقیب کنیم هرچندشمس ازشرحاسدان درامان نیست اماخوشا،بدان انتشاری که حسد خوروتوطیه گری یابدوسزاواربدبینی این وآن گردد این موفقیت بزرگ وسترگ است .آقای کرزی پس ازپایان دوره ی ریاست بوش درقصرسفید،درعرصه ی سیاست داخلی وخارجی دچارنوعی ازدست پاچه گی سیاسی شد باآمدن اوباما آمریکا تصمیم بربازبینی سیاستش درقبال ...

احیای مذهب بت پرستی پیش از اسلامدرسرزمین های اسلامی کنونی!


مردم افغانستان گدایی می کنند ودولت مصروف تکمیل تئوری ناسیونالیسم فرهادی است!
دولتی که ناسیونالیست است اورتبه ی همان دجال آخرزمان را کسب می کند!
به قلم :مفتی نعمت الله نائل
احیای مذهب بت پرستی پیش از اسلامدرسرزمین های اسلامی کنونی!
قبل ازینکه خورشید اسلام ازمطلع ام القرای مکه بدمد،دونوع بت مورد پرستش مردم قرار داشت،بت های مادی که ازسنگ وگل ساخته شده بودند وبت های که برمعنویت،دل وضمیر مردم حاکم بودند،این بت هاتفاخر نژادی وقومی بود،کم وقبایل عرب درین امر چنان غلو کردند،که اساس همه خوبی ها از نظر آن ها قوم وقبیله بود،با برپایی محافل و مجالس،افتخارات عشیره یی خود رابر می شمردندوحتی به مرده گان قبیله ی خود افتخار می نمودند،وبه اثبات برتری پوسیده گان قبور می پرداختند، که عصر مانیزچیزی کمتر ازان ندارد،طبق تفسیر بعضی مفسرین سوره ی مبارکه ی الهاکم التکاثر...ادامه ی آن

ریشۀ واژۀعیار


به کوشش : بابه نظرداهیبی

ریشۀ واژۀعیار
این کتاب یکی ازآثاربرجسته یی است که درمورد عیاران تاکنون به دسترس ماقرارگرفته ،عیاری درمیهن ماگذشه ی پُرماجرادارد،نخستین مردی که ازتبار معنوی عیاران برخراسان وایران فرمان راند یعقوب لیث صفار بود.اومردی متقی ،ساده وشجاع بود،اونخستین پادشاهی است که برکُل افغانستان کنونی فرمانش جاری بود.دومین پادشاه عیارسرزمین ما،نادرشاه افشاربود.سومین وآخرین آن که سنت شکنی کردوبرچرخ گردون یادگارگذاشت امیرجبیب الله کلکانی مشهوربه بچه ی سقا بود. باردرنظرداشت پیشینه یی که این نوع طرزِ زیست درتاریخ کشورماداردبجاست که نسل نومیهن ازچنین فرهنگی بی خبرنمانند.بنابراین لزوم دید، به نشراین اثرگرانسنگ مبادرت ورزیدیدم.واژۀ عیار باوجود آنکه ریشه ی (ع)عربی دارد مگرعربی نبوده گمان میرود که اصل آن از لغت «ایار»پهلوی آمده باشدکه این کلمه را در بعضی کتابها به شکلی «اذیوار»

عبدالحی حبیبی – مردی ازدیارسخن،بیان ونوشت!


به کوشش:نویدالله تلاش

عبدالحی حبیبی – مردی ازدیارسخن،بیان ونوشت!
سخنان آتی اززبان دوست نزدیک مرحوم حبیبی {داستان نویس معروف ومشهورافغانستان رهنوردزریاب}است. سخنِ زر و زرین اوبدان جهت انتخاب گردیدکه که ازیکسو ماکوچکترازآنیم که درباره ی شخصیت پروفیسور جبیبی (رح) ازپندار خود چیزی گوئیم وازطرف دیگر،دیاراینجا کج است وتعبیرگران،زیادی درگردوگوشه درقابواند ،ازهمین لحاظ سخن زریاب را شایسته ترین زبان پیرامون شخصیت( حبیبی بزرگ ) دانستیم . زیرا محیط مریض روشنفکری این زمانه، هر پدیده یی را به پندار وظرفیت خود تحلیل می کند شب وشب پرست جز سیاهی چیزی نمی پسندد وچیزی نمی پرستدزیرا نور چشمان خفاش شبچررامی آزارد اوبه زیبایی نورِو نوازشگر ی روز به چشم خصم می نگرداگر تابش از مکان دور و درازی باشد شبچر ،شبپروشبپرست به جای عنادپیشه گی با پرتو، خودش را درزیر سایه یی مخفی می کند ومنبع نوردرامان می ماند...
ادامه ی

نمونه ی نثر زبان شناس معروف سرزمین افغانستان:


به کوشش :محمدعارف پوپل
نمونه ی نثر نویسنده ی فقیدوشهیر،زبان شناس معروف سرزمین افغانستان:مرحوم پروفیسور عبدالحی حبیبی کاکرقندهاری !
اگر حبیبی (رح) زنده می بود هرگز راضی نمی گردید که کسی اورا بنام قندهاری وکاکر بخواند اومردی بوددرفرازهای دیگر،ودرگفتاروپندارافقهای بلندی را می نگریست، می نوشت وتحلیل می کرد.شوخ طبع وخندان بود. زمانی که اودراثر اختلافات سیاسی به پاکستان پناهنده شد رژیم خودکامه ی کابل اورا سلب تابعیت نمود دربیانیه ی درروزنامه ی خودش نوشت(درپشاور): من می خواستم به چرم پوشان لغمان لباس داده شود وبه گرسنه گان بامیان غذا ،چیزی به خود واقاربم نمی خواستم وگناه دیگرم اینست که زبان مرده را زنده کردم وبه زبانی که قاعده یی نداشت دستورساختم . دولت به این جرم مرا سلب تابعیت نمود ...حبیبی خدایت تورا مغفرت کند سربرآر که نظام افکارمردم میهنت چگونه تغیر پذیرفته ؟ آن شب های که یکه وتنها درشعاع نورکمرنگ چراغ تیلی تاسحر نخوابیدی ،کتب وآثاری را نوشتی ،تحشیه